حضرت موسی (ع) عرض کرد:پروردگارا،کدام یک ازبندگان تونزدتوعزیزومحترمند؟




خطاب شد ای موسی،ان کسی که دروقت قدرت وتوانایی ،عفو نماید،واگرظلمی به اوکردندصبرکند،




وانتقام نگیردوازآنهادرگذرد

 

 

قصص الله،ج اول،احمدمیرخلف زاده وقاسم میرخلف زاده  






 

توبه فضیل عیاض راهزنی که عارف شد

فضیل گرچه در ابتداى کار راهزن بود و همراه با نوچه هاى خود ،

راه را بر کاروانها و قافله هاى تجارتى مى بست و اموال آنان را به

غارت مى برد ، ولى داراى مروت و همتى بلند بود ، اگر در قافله ها

زنى وجود داشت ، کالاى او را نمى برد و کسى که سرمایه اش اندک بود ،

از سرقت مال او چشم مى پوشید ، و براى آنان که مال و اموالشان را

مى ربود ، دستمایه اى ناچیز باقى مى گذاشت ، در برابر عبادت حق

تکبر نداشت ، از نماز و روزه غافل نبود ، سبب توبه اش را چنین گفته اند :

عاشق زنى بود ولى به او دست نمى یافت ، گاه به گاه نزدیک دیوار خانه ى

آن زن مى رفت و در هوس او گریه مى کرد و ناله مى زد ، شبى قافله اى

از آن ناحیه مى گذشت ، در میان کاروان یکى قرآن مى خواند ، این آیه

به گوش فضیل رسید :

أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ (سوره حدید)

آیا براى آنان که ایمان آورده اند وقت آن نرسیده که دلهایشان

براى یاد خدا خاشع شود ؟




فضیل با شنیدن این آیه از دیوار فرو افتاد و گفت : خداوندا ! چرا وقت

آن شده و بلکه از وقت هم گذشته ، سراسیمه و متحیر ، گریان و نالان

، شرمسار و بیقرار ، روى به ویرانه نهاد . جماعتى از کاروانیان در ویرانه

بودند ، مى گفتند : بار کنیم و برویم ، یکى گفت الآن وقت رفتن نیست

که فضیل سر راه است ، او راه را بر ما مى بندد و اموالمان را به غارت

مى برد ، فضیل فریاد زد که

اى کاروانیان ! بشارت باد شما را که این دزد خطرناک و

این راهزن آلوده توبه کرد !

او پس از توبه همه روز به دنبال صاحبان اموال غارت شده مى رفت

و از آنان حلالیت مى طلبید ، او بعد از مدتى از عارفان واقعى شد

و به تربیت مردم برخاست و کلماتى حکیمانه از خود به یادگار گذاشت .

 






 

پیامبراکرم (ص) ظرف مخصوص عطرداشتند وپس ازهر وضو، خود را معطر وخوشبو می کردند.

معطربودن آن حضرت به گونه ای بود که وقتی از خانه بیرون می آمدند،

بوی عطر از محل عبور آن بزرگوار به مشام می رسید .

اگرعطر برای آن حضرت هدیه می آوردند،خود را به آن معطر می کردند.

چون مصرف عطر آن جناب زیادبود ، عطرهایی که به آن جناب هدیه می دادند همه مصرف می شد،

وعلاوه برآن نیز عطر می خریدند.

 

 






درسیره ی پیامبراکرم (ص) نقل شده است که به هنگام بازگشت ازجنگ تبوک ، سعد انصاری به دیدار آن حضرت رفت وبا آن

 حضرت دست داد.

 پیامبر(ص) دست سعد را بسیار زبر وخشن دیدند و فرمودند : چرا دستت چنین شده است ؟

پاسخ داد : یا رسول الله ، من با طناب و بیل کار می کنم و از این راه روزگارم را می گذرانم .

 رسول اکرم (ص) دست او را بوسیدند و فرمودند : این دستی است که آتش دوزخ با آن تماس پیدا نمی کند .





آخرین مطالب

» تغییرآدرس وبلاگ ( چهارشنبه 04/4/18 )
» آموزش مبتدا وخبر ( چهارشنبه 04/4/18 )
» صفات حروف ( چهارشنبه 04/4/18 )
» تلفظ صحیح حروف ( چهارشنبه 04/4/18 )
» نمونه سوالات نوبت اول درس پیام های آسمان - دیماه 1391 ( چهارشنبه 04/4/18 )
» معرفی سایت ( چهارشنبه 04/4/18 )
» آزمون آنلاین درس عربی سوم راهنمایی ( چهارشنبه 04/4/18 )
» نمونه سوال چهارگزینه ای پیام های آسمان دوم راهنمایی ( چهارشنبه 04/4/18 )
» بودجه بندی وبارم بندی پیام های آسمان سوم راهنمایی ( چهارشنبه 04/4/18 )
» جدول سرگرمی پیام های آسمان پایه ی سوم راهنمایی(درس 7-8-9) ( چهارشنبه 04/4/18 )
» زندگینامه کریم منصوری قاری ایرانی ( چهارشنبه 04/4/18 )
» زندگینامه مصطفی اسماعیل قاری مصری ( چهارشنبه 04/4/18 )
» زندگینامه شهریارپرهیزگار(کتاب موبایلی) ( چهارشنبه 04/4/18 )
» دانلودکتاب موبایلی (داستانهایی درمورد امام رضا(ع)) ( چهارشنبه 04/4/18 )
» آزمون آنلاین درس پیام های آسمان دوم راهنمایی ( چهارشنبه 04/4/18 )

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آرشیو
لینک دوستان
سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ