سفارش تبلیغ
صبا ویژن


برای دریافت برروی نام آن کلیک کنید.

1. فعل ماضی

2. فعل مضارع  

  

 





نویسنده: یوسف غریبی |
چهارشنبه 90/8/25 |

 برای دریافت پاورپوینت درس عربی سال اول راهنمایی بر روی ادامه مطلب کلیک کنید .                    ادامه مطلب...



نویسنده: یوسف غریبی |
چهارشنبه 90/8/25 |

برای دریافت نمونه سوال درس پیام های آسمان بر روی نام آن کلیک کنید . 

1. نمونه سوال پیام های آسمان  اول راهنمایی

2. نمونه سوال پیام های آسمان دوم راهنمایی                    






دعا

مرد تصمیمش را گرفته بود، می خواست اموالش را بفروشد و در تجارت به کار اندازد. هر شب دعا می کرد:

خدایا کمکم کن تا در تجارت موفق شوم... اما هر چه بیشتر تلاش می کرد کمتر موفق می شد

تا اینکه بالاخره توانست آنها را با قیمت بالایی بفروشد و عاقبت چنان در ثروت غرق شد که از همه چیز و همه کس برید.

از تنهایی به خدا پناه برد و گفت: خدایا! تو که می دانستی عاقبتم چنین می شود چرا دعایم را مستجاب کردی؟

در خواب کسی به او گفت: بار اول ثروت خواستی و خدا از تو صبر خواست، اگر صبر می کردی بهترین راه را برای خوشبختی انتخاب می کردی.






نیکی ها به ما باز می گردند


پسر به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری نداشتند ...
مادرش دعا می کرد که او سالم به خانه باز گردد. هر روز به تعداد اعضای خانواده اش نان می پخت و همیشه یک نان اضافه هم می پخت و پشت پنجره می گذاشت تا رهگذری گرسنه که از آن جا می گذشت نان را بر دارد . هر روز مردی گو‍ژ پشت از آن جا می گذشت و نان را بر می داشت و به جای آن که از او تشکر کند می گفت:
هر کار پلیدی که بکنید با شما می ماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما باز می گردد !!!
این ماجرا هر روز ادامه داشت تا این که زن از گفته های مرد گوژ پشت ناراحت و رنجیده شد و به خود گفت : او نه تنها تشکر نمی کند بلکه هر روز این جمله ها را به زبان می آورد . نمی دانم منظورش چیست؟
یک روز که زن از گفته های مرد گو‍ژ پشت کاملا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او خلاص شود بنابر این نان او را زهر آلود کرد و آن را با دست های لرزان پشت پنجره گذاشت، اما ناگهان به خود گفت : این چه کاری است که می کنم ؟ .....
بلافاصله نان را برداشت و دور انداخت و نان دیگری برای مرد گوژ پشت پخت .
مرد مثل هر روز آمد و نان را برداشت و حرف های معمول خود را تکرار کرد و به راه خود رفت.
آن شب در خانه پیر زن به صدا در آمد . وقتی که زن در را باز کرد، فرزندش را دید که نحیف و خمیده با لباس هایی پاره پشت در ایستاده بود او گرسنه، تشنه و خسته بود، در حالی که به مادرش نگاه می کرد، گفت:
مادر اگر این معجزه نشده بود نمی توانستم خودم را به شما برسانم. در چند فرسنگی این جا چنان گرسنه و ضعیف شده بودم که داشتم از هوش می رفتم . ناگهان رهگذری گو‍ژ پشت را دیدم که به سراغم آمد. او لقمه ای غذا خواستم و او یک نان به من داد و گفت : این تنها چیزی است که من هر روز می خورم امروز آن را به تو می دهم زیرا که تو بیش از من به آن احتیاج داری .
وقتی که مادر این ماجرا را شنید رنگ از چهره اش پرید. به یاد آورد که ابتدا نان زهر آلودی برای مرد گوژ پشت پخته بود و اگربه ندای وجدانش گوش نکرده بود و نان دیگری برای او نپخته بود، فرزندش نان زهر آلود را می خورد .
به این ترتیب بود که آن زن معنای سخنان روزانه مرد گوژ پشت را دریافت:
هر کار پلیدی که انجام می دهیم با ما می ماند و نیکی هایی که انجام می دهیم به خود ما باز می گردد
.

 






 

چهره زشت نفرت

معلم یک مدرسه به بچه های کلاس گفت که میخواهد با آنها بازی کند . او به
آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد
آدمهایی که از آنها بدشان میآید ، سیب زمینی بریزند و با خود به مدرسه بیاورند.
فردا بچه ها با کیسه های پلاستیکی به مدرسه آمدند.
در کیسه‌ی بعضی ها 2 بعضی ها 3 ، و بعضی ها 5 سیب زمینی بود
معلم به بچه ها گفت : تا یک هفته هر کجا که می روند کیسه پلاستیکی را با
خود ببرند.
روزها به همین ترتیب گذشت و کم کم بچه ها شروع کردند به شکایت از بوی سیب
زمینی های گندیده. به علاوه ، آن هایی که سیب زمینی بیشتری داشتند از حمل
آن بار سنگین خسته شده بودند
پس از گذشت یک هفته بازی بالاخره تمام شد و بچه ها راحت شدند
معلم از بچه ها پرسید : از اینکه یک هفته سیب زمینی ها را با خود حمل می
کردید چه احساسی داشتید؟
بچه ها از اینکه مجبور بودند ، سیب زمینی های بد بو و سنگین را همه جا با
خود حمل کنند شکایت داشتند.
آنگاه معلم منظور اصلی خود را از این بازی ، این چنین توضیح داد: این
درست شبیه وضعیتی است که شما کینه آدم هایی که دوستشان ندارید را در دل
خود نگه می دارید و همه جا با خود می برید. بوی بد کینه و نفرت قلب شما
را فاسد می‌کند و شما آن را همه جا همراه خود حمل می‌کنید. حالا که شما
بوی بد سیب زمینی‌ها را فقط برای یک هفته نتوانستید تحمل کنید پس چطور 
        می خواهید بوی بد نفرت را برای تمام عمر در دل خود تحمل کنید؟ 

 





نویسنده: یوسف غریبی |
دوشنبه 90/8/2 |

روشهایی برای ایجاد علاقه به درس زبان عربی در دوره راهنمایی

1. استفاده از نمایشنامه عربی برای آموزش مکالمه و بیان متون درسهای عربی ( متن های پایه اول- دوم- سوم) 

2.  استفاده از نوارهای صوتی در جهت تقویت قرائت دانش‌آموزان وهم چنین استفاده ازنرم افزارهایی در این زمینه

3.تشویق دانش‌آموزان به گوش دادن اخبارهای عربی

4.تهیه روزنامه دیواریهای عربی در زمینه قواعد- متون داستانی- ترجمه‌های تصویری- معارف قرآنی و احکام و غیره

5.استفاده از گروه‌های نمایشی کلاس در زمینه اجرای تأتر متن دروس

5.اجرای مسابقات متنوع در کلاس در زمینه لغات- قواعد و غیره

6.تشویق دانش‌آموزان به حفظ کردن مکالمات ساده و اجرای آنها در کلاس

7.محول کردن ترجمه دروس به دانش‌آموزان- تشویق دانش‌آموزان به ترجمه متنون دینی که در حد ساده باشد.

8.استفاده از فلش کارت در زمینه لغات و شکل آنها یا قواعد دروس مختلف

9.قرائت اشعار عربی در کنار اشعار فارسی توسط معلم





آخرین مطالب

» تغییرآدرس وبلاگ ( یکشنبه 103/2/9 )
» آموزش مبتدا وخبر ( یکشنبه 103/2/9 )
» صفات حروف ( یکشنبه 103/2/9 )
» تلفظ صحیح حروف ( یکشنبه 103/2/9 )
» نمونه سوالات نوبت اول درس پیام های آسمان - دیماه 1391 ( یکشنبه 103/2/9 )
» معرفی سایت ( یکشنبه 103/2/9 )
» آزمون آنلاین درس عربی سوم راهنمایی ( یکشنبه 103/2/9 )
» نمونه سوال چهارگزینه ای پیام های آسمان دوم راهنمایی ( یکشنبه 103/2/9 )
» بودجه بندی وبارم بندی پیام های آسمان سوم راهنمایی ( یکشنبه 103/2/9 )
» جدول سرگرمی پیام های آسمان پایه ی سوم راهنمایی(درس 7-8-9) ( یکشنبه 103/2/9 )
» زندگینامه کریم منصوری قاری ایرانی ( یکشنبه 103/2/9 )
» زندگینامه مصطفی اسماعیل قاری مصری ( یکشنبه 103/2/9 )
» زندگینامه شهریارپرهیزگار(کتاب موبایلی) ( یکشنبه 103/2/9 )
» دانلودکتاب موبایلی (داستانهایی درمورد امام رضا(ع)) ( یکشنبه 103/2/9 )
» آزمون آنلاین درس پیام های آسمان دوم راهنمایی ( یکشنبه 103/2/9 )

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آرشیو
لینک دوستان
سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ